عرشیا جونعرشیا جون، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

نازبالام عرشیا *فرشته آسمانی مامان و بابا*

مامان شب یلدا رو بیار دیگه...

1392/10/3 16:22
نویسنده : مامان عرشیا
1,735 بازدید
اشتراک گذاری

مامان میگه امشب شب یلداست باید باهم بریم خونه پدربزرگ تا دور هم بشینیم میوه و آجیل بخوریم و قصه بخونیم و شادی کنیم و بعد هندونه بیاریم وسرشو ببُریم و با هم بخوریم ولی چون خونه مادربزرگ خیلی اون دور دوراست پس من و تو و بابایی باهمدیگه شب یلدا رو جشن میگیریم. من هم از صبح به همه زنگ زدم و گفتم :

هندونه بیار قاچ کنم       لپتو بیار ماچ کنم

خلاصه شب شدو بابایی اومد خونه و برام کلی خوراکی گرفت من هم به کمک مامان میز شب یلدارو چیدم وهی به مامان میگفتم مامان جونم شب یلدارو بیار دیگه  مامان هم هی میخندیدو میگفت این شب یلداست دیگه پسرم ،به هرحال ماکه نفهمیدیم کی کجاست و یلدا کدوم بود ولی به مامان حسابی کمک کردم منو ببین دارم مثل آقای باغبون از باغم برای مامان هندونه میارم:

یلدا

اینهم میزمون که خودم نظر دادم:

 

یلدا

 اینجا میخواستم منهم یه فالی بگیرم:

 

یلدا

اینجا دیدم اناره میگه بیا منو بخور بیا منو بخور منهم با دندون افتادم بجونش:

یلدا

اما دیدم با دندون هم تلخه هم زشته ،پس با انگشت خوردم ، یواشکی هم نگاه میکنم که کسی منو نبینه:

 

یلدا

خلاصه به قول مامان اینهم کلوز آپمه و این شب هم مثل شبهای دیگه به خوبی و خوشی گذشت ولی جای همه خالی بود مخصوصاً مادر بزرگها و پدربزرگهای مهربونم  . شاید هم جای ما تو خونه اونها خالی بود . اما تاآخر شب یلدارو ندیدم حالا شاید یه روز دیگه بیاد: 

یلدا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

lمعصومه
5 دی 92 12:31
عرشیا جون خاله یلدات مبارک باشه قربون سلیقه ات برم که اینقد میز شب یلدات خوشگل شده پس تو لپتو بده از راه دور ماچ کنم
ایدا
7 دی 92 19:57
خیلی دووووووووووووووووست دارم عشقم بووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان عرشیا
پاسخ
منهم دوستت دارم. بوس بوس
مامان ارمیا و ایلمان
8 دی 92 9:39
سلام. چه میز خوشگلی. ایشالله عمرتون طولانی باشه و سالم و خوش باشین.
مامان عرشیا
پاسخ
مرسی عزیزم .شما هم همچنین.
دایی و نی نی ها
11 دی 92 15:02
سلام سلام به پسردایی خوشگلم ماشالله برا خودت مردی شدی هاا ببخشید که دیر اومدم دسترسی به نت نداشتم یلداتون مبارک البته میدونم دیر شده
مامان عرشیا
پاسخ
مرسی رامین جان لطف داری.
كفشدوزك
18 دی 92 10:33
سلام دوستان وقتتون بخير و شادي لحظه هاتون گرم و پر از مهر ِ به گرمي يه پاپوش بافتني پشمي! آره پاپوش پشمي! اصلا كيه كه از پاپوش خوشش نياد؟ مخصوصا اگه پشمي باشه و پر از نقش و نگار رنگي رنگي ما براتون يه وبلاگ ساختيم! كه قراره توش رو پر كنيم از عكساي پاپوشاي دست بافت... شما ميتونين طرح مورد نظرتون رو انتخاب كنين رنگبنديش رو با سليقه ي خودتون انتخاب كنين و بعدش به ما سفارش بدين! زحمت بافتش رو هم يه تعداد از خانوماي با سليقه و حرفه اي كه به كار بافت سنتي حسابي واردن انجام ميدن! مواد اوليه اش رو هم خودمون با حساسيت ويژه اي از بهترين مواد تهيه ميكنيم! شما فقط ببينيد و بپسنديد! تازشم كلي براتون ايده ي قشنگ داريم كه مطمئنم خوشتون مياد! يكيشو يواشكي بهتون ميگم: ولنتاين نزديكه و ما داريم پاپوشاي عشقولانه ي زنونه مردونه براتون آماده ميكنيم! نمونه ي عكساش رو هم به زودي براتون ميزاريم! پس عجله كنيد! ديدنش كه ضرر نداره!
خاله عاطفه
21 دی 92 20:25
عسل خاله عاشقتم دوست دارم همیشه بامن باشی خاله تپلتوبخورم بوووووووووووووووووووووووووووس
مامان عرشیا
پاسخ
خاله جون منهم دوستت دارم مخصوصاً سک سکهایی رو که برام میخری