عرشیا جونعرشیا جون، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره

نازبالام عرشیا *فرشته آسمانی مامان و بابا*

هشت ماهگی پسر گلم عرشیا

   پسر عزیزم خدا رو شکردیگه رفتی تو هشت ماه ، وهفت ماه به خوشی و سلامت گذشت و من و بابایی خیلی خوشحالیم. مهربون من امروز وقتی تو رو برای چکاپ ماهانه بردیم پیش دکتر، گفت همه چیز خوبه و تو روی نمودار رشدو سفید کردی عزیزم امروز برای اولین بار تونستی روی ترازو بشینی تا دکتر وزنت کنه. نازنینم دکتروقتی تورو با اون کتونیهای خوشگلت دید کلی نازت داد و گفت مواظب باش با اون کفشها ندزدنت،ماه من از اینکه میبینم تند تندسینه خیز میری و همه چیزو بهم میریزی خیلی خوشحالم.عزیزم، بالاخره امروز ازکارم استعفا دادم تا بتونم بیشتربا تو بمونم و از تو بهتر مراقبت کنم آخه ازهرجا وهرکس پرسیدم نتونستم هیچ رضایت قلبی از مهدها پیدا کنم ...
5 آبان 1390

رفیق قلقلی من

عرشیای شاهدونه تو خیلی توپ دوست داری ، از صبح  که بیدار میشی البته صبح که نه ظهر بیدار میشی توپتو برمیداری و پایین وبالا میندازی و هر جا که توپت میره خودت هم دنبالش میری و مامانم برای اینکه شادتر شی این شعر و برات می خونم. اي توپ قلقلي بدو            كوچولوي فسقلي بدو بپر بالا  بيا پايين                 برو تو هوا  بخور زمين توپ قشنگم مي دوني             &...
5 آبان 1390