رفیق قلقلی من
عرشیای شاهدونه تو خیلی توپ دوست داری ، از صبح که بیدار میشی البته صبح که نه ظهر بیدار میشی توپتو برمیداری و پایین وبالا میندازی و هر جا که توپت میره خودت هم دنبالش میری و مامانم برای اینکه شادتر شی این شعر و برات می خونم.
اي توپ قلقلي بدو كوچولوي فسقلي بدو
بپر بالا بيا پايين برو تو هوا بخور زمين
توپ قشنگم مي دوني كه خيلي ناز و شيطوني؟
پر مي كشي توي هوا قل مي خوري روي زمين
ميري بالا مياي پايين
ديروز چه شيطون شدي! روي درخت پريدي
همونجا پنهون شدي خواستم تو رو بيارم
روي زمين بذارم
چشمم تو را خوب نمي ديد دستم بهت نمي رسيد
درخته را تكون دادم تو افتادي روي زمين
گرفتمت دو دستي رفيق من تو هستي