هوای آلوده و ناز بالام
عزیزم ، دیروز باید میبردیمت پیش دکتر برای چک ماهانه البته با چند روز تاخیر، ولی اینقدر که هوا آلوده و کثیف بود و مامانی هم حسسسساس وقتی برگشتیم سرم از شدت درد داشت منفجر میشد ،خلاصه توی اون شلوغی مطب و مریضی های گوناگون خداکنه که جان سالم بدر برده باشی . آقای دکتر که میگفت عرشی طلا سالم ترین بچه ای یه که از صبح تا حالا دیدم . خب خدارو شکر امیدوارم چشمش شور نباشه. عزیزم بیا باهم یه شعر از آلودگی و دلگیری اسمون بخونیم شاید کمی دلش وابشه....
ای آسمون این روزا چرا تو آبی نیستی؟ چرا رنگت پریده؟ دیگه آفتابی نیستی؟
چرا روی صورتت غبار غم نشسته از اون بالا چی دیدی دلت اینجور شکسته؟
دیشب ستاره ها رو ، رو دامنت ندیدم از لب خندون ماه گل خنده نچیدم
کاشکی دوباره ابرا جمع بشن و ببارن بازم گل های شادی تو سینه ها بکارن
کاشکی بشی دوباره آبی آسمونی با خورشید طلایی دوست و رفیق بمونی