از آسمون میباره یه دنیا مهربونی
شاهدونه جون امروز(١٦/٨/٩٠) اولین بارش برف تو زندگی زیبات شروع شد و مامان برای تماشای این دونه های پنبه ای بردمت پشت پنجره .خیلی با تعجب نگاه میکردی دیگه مثل اون روزهایی که درختهای سبز و میدیدی و لبخند میزدی نبودی انگار پیش خودت فکر میکردی که این دیگه چیه آخه مامانی، همه جا سفید بود و همه چیز یه شکل . گلم حالا منم برات یه شعر پاییزی میخونم که روزمون شاد و خرسند از بارش پنبه ها بگذره.
کلاغه میگه خبرخبر پرستوها میرن سفر
حالا که فصل پاییزه برگ درختا می ریزه
بارون می باره نم نم یه وقت زیاد یه وقت کم
هوا یه خُرده سرده برگ درختا زرده
پاییز خیلی قشنگه ببین چه رنگارنگه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی