عرشیا جونعرشیا جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

نازبالام عرشیا *فرشته آسمانی مامان و بابا*

عرشیا جون در هفت ماهگی

اینم از عکس هفت ماهگی عرشیا جون من این ماه مثله آدم بزرگا میشنم وفرنی وسوپ وحریره بادام وکلی غداهای دیگه را نوش جان میکنم در ضمن این ماه از واکسن ودرد خبری نیست و از این بابت خیلی خوشحالم میشینم واسه خودم باکامپیوتربازی میکنم  وتلویزیون نگاه میکنم آخه من پسر خوبی هستم به قول مامانی گلم دوست داشتنی ام.     ...
5 آبان 1390

هشت ماهگی پسر گلم عرشیا

   پسر عزیزم خدا رو شکردیگه رفتی تو هشت ماه ، وهفت ماه به خوشی و سلامت گذشت و من و بابایی خیلی خوشحالیم. مهربون من امروز وقتی تو رو برای چکاپ ماهانه بردیم پیش دکتر، گفت همه چیز خوبه و تو روی نمودار رشدو سفید کردی عزیزم امروز برای اولین بار تونستی روی ترازو بشینی تا دکتر وزنت کنه. نازنینم دکتروقتی تورو با اون کتونیهای خوشگلت دید کلی نازت داد و گفت مواظب باش با اون کفشها ندزدنت،ماه من از اینکه میبینم تند تندسینه خیز میری و همه چیزو بهم میریزی خیلی خوشحالم.عزیزم، بالاخره امروز ازکارم استعفا دادم تا بتونم بیشتربا تو بمونم و از تو بهتر مراقبت کنم آخه ازهرجا وهرکس پرسیدم نتونستم هیچ رضایت قلبی از مهدها پیدا کنم ...
5 آبان 1390

رفیق قلقلی من

عرشیای شاهدونه تو خیلی توپ دوست داری ، از صبح  که بیدار میشی البته صبح که نه ظهر بیدار میشی توپتو برمیداری و پایین وبالا میندازی و هر جا که توپت میره خودت هم دنبالش میری و مامانم برای اینکه شادتر شی این شعر و برات می خونم. اي توپ قلقلي بدو            كوچولوي فسقلي بدو بپر بالا  بيا پايين                 برو تو هوا  بخور زمين توپ قشنگم مي دوني             &...
5 آبان 1390