عرشیا و نانا
گلکم اینی که سوار کردی اسمش ناناست نمی دونم چرا از پاهاش خیلی خوشت میاد و وقتی میگیریش یک ربعی با پاهاش بازی میکنی بعد دماغشو گاز میگیری و میری. نازگلم حالا دیگه اونقدر بزرگ شدی که دخمل سوار میکنی و به مامان نمیگی تازه کلی هم ذوق میکنی که برام عروس آوردی. انشاا... عروسیتو ببینم مامان جان. ...